بهتر است اولین تقسیم در خصوص انواع
تناسخباوری را از زبان ابنسینا بیان کنیم. وی در رساله اضحویه میگوید: «و اما اهل تناسخ، چند گروهاند: گروهی روا میدارند باز آمدن نفس را به هر جسمی که باشد، اگر حیوان باشد، و اگر نبات. و گروهی میگویند که: هر آینه باید که حیوان باشد. و گروهی میگویند که: روا [نباشد] که نفس مردم جز با کالبد مردم آید.» (ابنسینا، ۱۳۶۴، ۳۷) اینکه آیا از تناسخیون هستند کسانی که بگویند روح پس از
مرگ فقط میتواند به بدن حیوانی و یا انسانی در آید؟ ابنسینا در این باره ساکت است، و گویا نتوان برای این فرض مصداق بارزی در میان تناسخباوران پیدا کرد.به این ترتیب، میتوان این دستهبندی را در نموداری مانند زیر نمایش داد:
اما، اگر پاسخ نظریه تناسخ به این پرسش که آیا ممکن است روح انسانی پس از مرگ به جسمی غیر انسانی در آید، مثبت باشد، در این فرض چهار یا پنج
صورت مختلف دیگر قابل تصور است. این صورتهای مختلف را در کلام و فلسفه اسلامی با عناوین مشخصی نامگذاری کردهاند:1. نسخ. معنای لغوی این اصطلاح «زایل شدن» یا برطرف گشتن است، و در بسیاری از ترکیبهای عربی، همین مفهوم را از آن مراد میکنند؛ مثلاً در هنگامی که به کتاب اضافه میشود (سخ الکتاب) برای حکایت از «تجدید نسخه» به کار میرود؛ یا وقتی در مباحث تفسیری سخن از نسخ آیهای از قرآن میگویند، از آن برداشته شدن حکم را در نظر میدارند؛ با اگر در قرآن از نسخ برخی آیات الاهی سخن رفته است،[2] مراد همین زایل شدن و کنار رفتن است. (بقال، ۱۳۷۶، ۷، ۲۷۷) همین واژه، در حالت اضافه به روح، مفهوم بازگشت روح به بدن جدید انسانی را میرساند. این دقیقاً همان چیزی است که دروزیهای لبنان از «تقص» مراد میکنند، و نیز همان معنایی است که وقتی مگه داریم...
ما را در سایت مگه داریم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rezakh70 بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 7:27